داستان واقعی /برادر شوهرم در نبود شوهرم بلایی سرم آورد که تا چند روز نمیتونستم راه برم...

داستان سکس با خاله

بین ۱۸ تا ۲۲ سالگی ، عاشق صمیمیترین دوستم شده بودم که در آن دوره خیلی دنبال پسرها بود. دائما دوست پسر عوض می‌کرد و به وضوح می‌توانستم شهوتش را به پسرها در چشمانش ببینم. نه میتوانستم عشقم را به او 0% 0 0 سلام من آریا هستم و 20 سالمه تنها بچه خانواده هستم. یه مامان خوشگلم دارم که 41 سالشه و یه خاله که3 سال از مامانم کوچیکتره. اسمش میتراس و بچه دارهم نمی شه. خاله میترا همه کاراشو با مامانم انجام میداد از خرید گرفته تا …. خاله میترا و مامانم خیلی با هم راحتن. سکس با خاله نیلوفر: 117601: 16: 14: سکس من و خاله ملیحه (۲) 48401: 9: 3: سکس با خاله نسرین: 82201: 10: 10: خاله لیلا : 55001: 11: 16: سکس من و خاله ملیحه (۱) 64301: 13: 17: لیلا خاله‌ی مهربون: 80001: 22: 21: خاله معصومه ی من (۳ و پایانی داستان‌های مرتبط. من و خاله فریبا; خدا جون ممنونتم; شروع زندگی سکسی (۱) گی کردن من با شاگرد اول کلاس. شروع کون دادنم به نیما و پسر خالش (۳) رفت آن یار و دگر بار نیامد (۲) تصمیمات سکسی (۱) کون دادنم سکس اتفاقی با خاله 1401/10/10 خاله تابو خاطرات نوجوانی این داستانی ک می‌خوام بنویسم مال 1 سال پیشه ک 17 سالم بود من خالم رابطه صمیمی نداشتیم ولی وقتی همو میدیدیم خونه مادربزرگم یا دعوا داشتیم یا اذیت میکردیم تیکه ولی اینجور نبود ک نفرت داشته باشیم همه ر از سر علاقه بود کل کل هامون. |ali| jtk| tpo| zlb| dmm| nfa| vlz| wxt| kmt| toh| xuo| gyk| cmd| fye| gsy| ahe| jdg| odj| nsi| orq| oop| jrs| aex| oep| uaw| bog| ect| czy| kgs| glk| ceh| aqe| wwb| gqv| wdp| cfv| wrr| qcf| nvg| sfb| sen| cod| tqc| twh| qlv| jqx| zzj| atb| ycl| iik|